لغت نامه دهخدا ( آبگینه مخروط ) آبگینه مخروط. [ ن َ / ن ِ ی ِ م َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) آبگینه تراشیده. بلور تراش خورده: و از بغداد جامه های پنبه و ابریشم و آبگینه های مخروط و آلتهای مدهون خیزد. ( حدودالعالم ).