ورتان

لغت نامه دهخدا

ورتان. [ وَ ] ( اِخ ) شهری است بانعمت بسیار [ به آذرآبادگان ] و از وی زیلوها و مصلی نماز خیزد. ( یادداشت مؤلف از حدود العالم ). رجوع به ورثان شود.

جمله سازی با ورتان

و در مبدأ نهر ورتان باز قسمتی از آب رودخانه زنجان‌رود سوار نهر وران می‌شد.