قلعه درگاه

لغت نامه دهخدا

قلعه درگاه. [ ق َ ع َ دَ ] ( اِخ ) از دههای لاریجان است. ( ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 154 ).

فرهنگ فارسی

از دههای لاریجان است.

جمله سازی با قلعه درگاه

مر بنده‌ت را دشمن و بدگوی بسی هست زان بیش کجا هست به درگاه تو مهمان
آخر ز چه بر ما ستم و جور کنی بیش درگاه جهانبان به علی رغم تو بازست
به منظور اخذ مجوز برای اینگونه فالیت ها می توان به وبگاه درگاه ملی مجوزها مراجعه کرد.
۷۲۶. پروتکل IPX نمی‌تواند برای dial – out، روی بیش از یک درگاه در یک زمان استفاده شود.
گر در این آتش که عشق اوست در درگاه او آبروئی ماند کس را آب ما باری نماند
درگاه او دریست که فیضیش اندر است کز جن و انس چشم تمنا بر آن در است