کیک خاکی

لغت نامه دهخدا

کیک خاکی. [ ک َ / ک ِ ک ِ کی ] ( اِ مرکب ) کرمی است که آفت چغندر است. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

کرمی است که آفت چغندر است.

جمله سازی با کیک خاکی

صرصرِ هجرِ تو، کند گردِ وجودِ ما فنا، باز مکش ز خاکیان دامن کبریاییت
ز خاکی آدمی را برگزیدی پس آن گه‌کار با یک دم فکندی
مسیر دوم مسیر ابرکوه به مهرآباد و سپس جاده خاکی اسفندآباد می‌باشد.
اگر از این تن خاکی سفر کنی ای دل نخست گام نهی پای بر سر افلاک
وقت آمده کاین جان و تنم پاک رود وز عالم خاکی سوی افلاک رود
تو اروند پاکی و ما نیز هم تو فرزند خاکی و ما نیز هم