خرو دارو

لغت نامه دهخدا

خرودارو. [ خ َ ] ( اِ مرکب ) یک نوع علفی است. ( ناظم الاطباء ). نوعی رستنی است. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

یک نوع علفی است نوعی رستنی است

جمله سازی با خرو دارو

فارغ کسی که دل را با درد واگذارد کشت جهان سراسر دارو گیا ندارد
آنزیم‌های میکروبی اصلاح‌شده ژنتیکی اولین کاربرد جاندارانی اصلاح‌شده ژنتیکی در تولید مواد غذایی بوده و در سال ۱۹۸۸ توسط سازمان غذا و دارو ایالات متحده مورد تأیید قرار گرفت.
لیک سمش داروی جان پرور است آتش او ز آب حیوان خوشتر است
ریس می‌گوید، هواکشت تولید زیست دارو را از لحاظ اقتصادی عملی می‌کند.
کامم ز نوش داروی وصلت روا نبود بر درد من ز وصل تو هرگز دوا نبود
هم چنین از این دارو برای کنترل عوارض ناشی از مهارکننده های بازجذب سروتونین مانند بی خوابی می توان استفاده کرد.