ابو جراح

لغت نامه دهخدا

ابوجراح.[ اَ ؟ ] ( ع اِ مرکب ) غُراب. ( المزهر ). کلاغ. زاغ.

فرهنگ فارسی

کلاغ

جمله سازی با ابو جراح

در سال ۱۳۴۴ بخش جراحی تعطیل شد و به‌جای ان بخش پزشکی و درمانگاه پزشکی دائر گردید.
او یک پزشک است که کارشناسی پزشکی و جراحی خود را در سال ۲۰۱۶ از دانشگاه پزشکی تفلیس در گرجستان اخذ کرد.
برنارد ژان بتلهایم (ژاپنی: 伯徳令؛ ۱ ژانویهٔ ۱۸۱۱ – ۹ فوریهٔ ۱۸۷۰) مبلغ مذهبی، و جراح اهل پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند بود.
بستگی به نوع، مرحله و درجه بدخیمی دارد ولی ترکیبی از جراحی (برداشتن بیضه یا بیضه‌ها با یا بدون برداشتن غدد لنفاوی) شیمی درمانی و رادیوتراپی است.
گفتم اورا کای طبیب جان تویی جراح دل مرهم وصلی بنه بر خسته هجران خویش
چو جراح، نان را ز درمان خوری لب زخم دوزی که خود نان خوری