مغالطه وضع ما لیس بعله عله

مغالطه «وضع ما لیس بعله عله» یکی از مغالطات منطقی است که در آن، رابطه صرفاً همزمان یا همبستگی میان دو پدیده به‌عنوان رابطه علیت (سببیت) در نظر گرفته می‌شود. این مغالطه زمانی رخ می‌دهد که فردی بدون بررسی دقیق، صرفاً به‌دلیل همزمانی دو رویداد، یکی را علت دیگری فرض کند. در واقع، در این مغالطه، چیزی که علت واقعی نیست، به‌عنوان علت معرفی می‌شود.

برای مثال، اگر فردی بگوید: «هر بار که من چای می‌خورم، باران می‌بارد؛ بنابراین، نوشیدن چای باعث بارش باران می‌شود»، این استدلال مغالطه‌آمیز است. در اینجا، صرفاً همزمانی دو رویداد (نوشیدن چای و بارش باران) به‌عنوان رابطه علیت در نظر گرفته شده است، بدون آنکه علت واقعی بارش باران بررسی شود.

در منابع معتبر، این نوع مغالطه به‌عنوان «سبب زائف» یا «سبب غلط» شناخته می‌شود. در این مغالطه، فرد به‌جای بررسی علت واقعی یک پدیده، تنها به همزمانی آن با پدیده‌ای دیگر اکتفا می‌کند و آن را علت فرض می‌کند. این نوع استدلال می‌تواند منجر به نتایج نادرست و گمراه‌کننده شود.

برای جلوگیری از این مغالطه، لازم است که همزمانی دو رویداد به‌عنوان دلیل کافی برای اثبات رابطهٔ علیت در نظر گرفته نشود. برای اثبات رابطهٔ علیت، باید شواهد و دلایل قوی‌تری ارائه شود که نشان دهد یکی از رویدادها واقعاً علت دیگری است، نه صرفاً همزمان با آن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مغالطه وضع ما لیس بعلة علة، یکی از اقسام مغالطه تالیف قیاسی است.
مغالطه معنوی بر دو قسم است:۱. مغالطه تالیف قیاسی؛۲. مغالطه جمع مسائل در یک مسئله. 
توضیح اصطلاح
مغالطه وضع ما لیس بعلة علة، از اقسام مغالطه تالیف قیاسی است. تشکیل برهان به این است که حد وسط علت به اثبات، اکبر برای اصغر باشد، هم چنین در برهان، مناسبت نتیجه و مقدمات و ضرورت مقدمات، مورد توجه و ضروری است. حال اگر یکی از این امور مختل شود، یعنی گمان کند حد وسط علت ثبوت اکبر برای اصغر است و یا گمان کند مقدمات برهان ضروری است و یا گمان کند مناسبت لازم بین مقدمات و نتیجه برقرار است در حالی که واقعیت این گونه نباشد، همه این موارد از مغالطه علت قرار دادن چیزی است که علت نیست. در این موارد تشکیل برهان، در واقع برهان مغالطی است که به صورت برهان واقعی می کند. مثلا "گاهی در لازم در یک موضوع جمع شده اند یکی از آن ها، علت دیگری تصور می شود، یا آن که هر دو یک چیز به نظر می آیند. و یا یکی از آن ها که علت حکم نیست به جای لازم دیگری که علت حکم است قرار داده می شود، در صورتی که مصاحبت آن ها امری اتفاقی بوده و هیچ یک علت وجود دیگری نمی باشد، مانند خنده و نویسندگی که در انسان به طور اتفاق جمع شده اند و بین آن ها ملازمه حقیقی نیست، زیرا عقل در انفکاک آن ها از یک دیگر محال نمی یابد، بنابراین، هر گاه گفته شود، که انسان خندان است، و هر خندانی نویسنده است، و نتیجه حاصل گردد که انسان نویسنده است، غیر علت به جای علت قرار داده شده است." 
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • مظفر، محمدرضا، المنطق.• علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.• مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال زندگی فال زندگی فال انبیا فال انبیا فال امروز فال امروز