لغت نامه دهخدا
گلی خان. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 45هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه مسجدسلیمان به هفتگل واقع و دارای 50 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
گلی خان. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 45هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه مسجدسلیمان به هفتگل واقع و دارای 50 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر
💡 قدر من از بد گلی کمتر ز خاک از جمال تو دل آئینه چاک
💡 گلی را کی بود طاقت، زهی خوش کش اوّل دار باشد آخر آتش
💡 تا شاخ زمانه کی گلی زاید اکنون همه زخم خار میبینم
💡 فقیر آن بلبلی، مسکین تَذَروی که اینجا با گلی خو کرد و سروی
💡 چو رویت نیارد کسی نو گلی چو من هم ندارد گلی بلبلی
💡 به خاطر هجر جانم را خراشید گلی کی چیدم از باغ رضایش