گرگر سوختن

لغت نامه دهخدا

گرگر سوختن. [ گ ُگ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) شعله کشیدن پی درپی. شعله زدن چنانکه آواز گرگر از آن شنوده شود. رجوع به گرگر شود.

جمله سازی با گرگر سوختن

جدای از بهداشت و درمان، خطرهای سلامت برای سرباز ایرانی شامل تجهیزات غیر ایمن نیز می‌شود. در نمونه‌هایی انفجار کپسول گاز باعث سوختن سربازان شده‌است.
(ابراهيم ) خواص گفت: محبت، محو خواست هاست و سوختن همه صفات و نيازها.
مگر آگه نیی از سوختن ای شمع بی پروا که از پروانهٔ آتش به جان خود نمی پرسی؟
به غیر از سوختن‌کاری ندارد شمع این محفل نمی‌دانم چه آسایش من آتش به جان دارم
در طلسم زندگی ماییم و عیش سوختن کز گدز ما محبت شمع این‌ کاشانه ریخت
6. در حالى كه خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤ منين بر لبه آن آتشمى نشستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال لنورماند فال لنورماند فال آرزو فال آرزو فال امروز فال امروز