فرهنگستان زبان و ادب
{oral implant} [پیوند] کاشتینه ای که در دهان جای گیر می شود
{oral implant} [پیوند] کاشتینه ای که در دهان جای گیر می شود
💡 شواهد نشان میدهد که آمیگدال ناهنجاریهای عاطفی، دهانی و جنسی ذکر شده در بالا را نشان میدهد. این ناهنجاریها با چندین ویژگی دستورالعملهای تشخیصی اوتیسم، حداقل برای یک مدل حیوانی قابل قبول است.
💡 یارب این مایه وجود از عدم آورده تست بوسه ای چند هم از گنج دهانی به من آر
💡 عجب اینکه دیده هر دم دهدم نشان دلها به حوالی دهانی که نداد کس نشانش
💡 حروف صداداری مانند ą, ę, į, ų همچنان به صورت بلند خوانده میشدند برخلاف لیتوانیایی امروزی که به صورت حروف طولانی دهانی خوانده میشوند.
💡 در اردکها، در کنارههای منقار قرار دارند و هم به عنوان صافی برای غذا و هم به عنوان شانه برای پیش پرآرایی عمل میکنند. نهنگها ساختار دهانی شانهمانندی دارند که صفحه شانهای نام دارد.
💡 زان میان نیست نشان و سختی نیست در آن سخن آنجاست کسی را که دهانی دارد