کاتب الهی

لغت نامه دهخدا

کاتب الهی. [ ت ِ اِ لا ] ( اِخ ) میرزا محمدشفیع وصال شیرازی. رجوع به وصال شیرازی شود.

جمله سازی با کاتب الهی

قلمم که کاتب صنع به ازل نمود طغرا رقم نخست عشقت بنوشت در کنارم
از اهل خراسان چه گویندمان که گویند «ما کاتب و شاعریم»؟
به نویسندگان در «دیوان انشاء» یک دربار، نیز کاتب می‌گفته‌اند.
کجا شگرفی نامش کجا زبان قلم مگر ز عفو کند خامه کاتب اعمال
اینقدر فرق میان خط یک کاتب نیست سرنوشت همه گر از قلم تقدیر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بررسی
بررسی
تعامل
تعامل
جزئیات
جزئیات
فال امروز
فال امروز