چوبو قلو

لغت نامه دهخدا

چوبوقلو. [ چ ُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه که در 29 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 5هزارگزی باختر راه ارابه رو میاندوآب به بناب واقع است. جلگه و باتلاقی است. هوایش معتدل است. 1006 تن سکنه دارد. از زرینه رود و چاه مشروب میشود. از محصولاتش غلات، چغندر، کشمش، بادام، کرچک و پنبه است. مردمش بزراعت و صنایع دستی از قبیل جاجیم بافی اشتغال دارند.راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهیست از دهستان مرحمت آباد بخش میاندو آب شهرستان مراغه.

جمله سازی با چوبو قلو

💡 چوجان‌درتن‌به‌صورت‌گشته‌معنی‌مخفی و پنهان چوبو از گل زصورت گشته معنی ظاهر و پیدا

💡 استان گیفو از نظر تقسیمات کشوری بخشی از ناحیه چوبو به حساب می‌آید. مرکز این استان شهر گیفو است.

💡 استان نیگاتا از نظر تقسیمات کشوری بخشی از ناحیه چوبو به حساب می‌آید. مرکز این استان شهر نیگاتا است.

💡 استان تویاما از نظر تقسیمات کشوری بخشی از ناحیه چوبو به حساب می‌آید. مرکز این استان شهر تویاما است.

💡 استان فوکوئی از نظر تقسیمات کشوری بخشی از ناحیه چوبو به حساب می‌آید. مرکز این استان شهر فوکوئی است.