چربش گرفته
فرهنگ فارسی
جمله سازی با چربش گرفته
پای حنا گرفته به جایی نمی رسد از خود برون نیامده عزم سفر مکن
دست بغارت گشاده خیل نهیبش جان و دل حاسدان نهاب گرفته
از پی کارزار دشمن تو بر گرفته ست چرخ تیر و کمان
دلت نوریست در گردون گرفته خود اندر خاک مانده خون گرفته
آب جهان روشن از تو گشت که داری ملک به شمشیر آبدار گرفته
تا ترک آشنایی عالم گرفته ام عالم تمام معنی بیگانه من است