پیرو سرافا

پیرو سرافا در سال ۱۸۹۷ میلادی در شهر تورینو ایتالیا چشم به جهان گشود و سرانجام در سال ۱۹۸۳ درگذشت. او که اقتصاددانی نامدار محسوب می‌شود، کوشید با به‌کارگیری روش‌های نوین تحلیلی، برخی از جنبه‌های اقتصاد کلاسیک را بازسازی و احیا کند. سرافا از حامیان نظریه‌های فرا کینزی و مدافع این مکتب فکری بود و همچنین نقدهای مؤثری بر اندیشه‌های آلفرد مارشال وارد نمود.

وی در آغاز فعالیت علمی خود، به انتشار آثاری از فیلسوفان مارکسیست ایتالیایی همت گماشت. در سال ۱۹۲۱ و در جریان سفر به انگلستان، با جان مینارد کینز آشنا شد. سرافا فعالیت دانشگاهی خویش را از دانشگاه کاگلیاری در ساردنی آغاز کرد و سپس در دانشگاه کمبریج به همکاری با کینز پرداخت. این همکاری موجب شد تا او به حلقه اعضای کلوپ مشهور کینز راه یابد. در این کلوپ، گروهی از اقتصاددانان جوان، از جمله جون رابینسون، گرد هم می‌آمدند و درباره نظریات کینز به بحث و تبادل نظر می‌پرداختند. حضور سرافا در این حلقه فکری، هم در غنای مباحث و هم در گسترش ایده‌های اقتصادی نوین، تأثیر بسزایی داشت و جایگاه او را به‌عنوان یکی از چهره‌های اثرگذار در اقتصاد قرن بیستم تثبیت کرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیرو سرافا در سال ۱۸۹۷ در شهر «تورینو» ایتالیا به دنیا آمد و سرانجام در سال ۱۹۸۳ درگذشت. وی اقتصاددان معروفی بود و در صدد برآمد با استفاده از تکنیک های جدید تحلیل، جنبه هایی از اقتصاد کلاسیک را نوسازی و از آن اعاده حیثیت کند. سرافا حامی نظر فرا کینزیان و مدافع آنان بود و هم نقدی کارساز بر اندیشه های مارشال وارد می نماید.
سرافا به سال ۱۸۹۷ در شهر «تورینو» ایتالیا به دنیا آمد. او در اوایل کار به انتشار نوشته هایی از فیلسوف مارکسیست ایتالیایی پرداخت. در سال ۱۹۲۱، در جریان سفر به انگلیس با کینز (John Maynard Keynes: ۱۸۸۳-۱۹۴۶) آشنا شد. سرافا تدریس در دانشگاه را از دانشگاه کاگلیاری در ساردنی شروع کرد و سپس در کمبریج به همکاری با کینز پرداخت و در حلقه کلوپ معروف کینز درآمد؛ که در آن عده ای از اقتصاددانان جوان از جمله جون رابینسون (Joan Robinson ۱۹۰۳-۱۹۸۳) جمع می شدند و درباره ی نظرات کینز گفتگو می کردند.
قدیری اصل، باقر، سیر اندیشه های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۶، چاپ نهم، ص۷۹۵.
نظام اقتصادی در عصر آلفرد مارشال (Alfred Marshall: ۱۸۴۲-۱۹۲۴) مبتنی بر بازار رقابت کامل و تعادل رقابتی و بازدهی افزایش تولید بود. از آنجایی که بازار، شکل کنونی خود را نداشت، ظرفیت تولیدی محدود بود؛ به طوری که عرضه هر تولید کننده در مقایسه با کل صنعت بسیار ناچیز بود. ولی وضعیت اقتصادی بدین منوال ادامه نیافت؛ زیرا بنگاه های تولیدی که به صورت واحدهای کوچک اقتصادی فعالیت می کردند، رفته رفته درهم آمیخته شدند و از ترکیب آنها شرکت های کوچک به وجود آمد. با پیشرفت فنّی که در اواخر قرن نوزدهم حاصل شد، این شرکت ها به تدریج در همدیگر ادغام شدند و در نتیجه شرکت های بزرگ صنعتی به صحنه ی اقتصادی پا نهادند. قوانین عرضه و تقاضا در بازار به هم خورد و نیروهای بزرگ تولیدکننده و مصرف کننده عرضه و تقاضا را در انحصار خود درآوردند. به این ترتیب این تحولات موجب شد که علمای اقتصاد به فکر تجدید نظر در اصول اقتصادی مارشال بیفتند و قوانین جدیدی را در جهت عملکرد خردی اقتصاد طرح کنند. این تحولات از دو جهت قابل بررسی است. این تحولات با مقاله سرافا شروع شد. وی در این مقاله قوانین بازده که توسط اقتصاددانان کلاسیک مطرح شد، و توسط مارشال مورد مطالعه قرار گرفت، اثبات نمود که باید در شرایط رقابت ناقص بررسی شود. دومین تحولات خردی اقتصاد بعد از مارشال با آثار اقتصاددانانی مانند ویلفرد پارتو در مورد نظریه رفتار مصرف کننده و منحنی های بی تفاوتی شروع و گسترش یافت و توسط فرنسیس اجورث به علم اقتصاد اضافه شد. سپس توسط هیکس (John R. Hicks: ۱۹۰۴-۱۹۸۹) به صورت هندسی بیان شد و ساموئلسون (Paul A. Samuelson) متولد ۱۹۱۵ نیز تحت نظریه رجحان موکد، به روش دیگری آن را بیان نمود.
تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تا دوره معاصر)، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۲۸۱-۲۸۲.
سرافا به لحاظی ادامه دهنده راه ریکاردو و مدون کننده اندیشه های وی است. ولی به نتایجی متفاوت از ریکاردو می رسد و از این جهت، حامی نظر فرا کینزیان و مدافع آنان می گردد و هم نقدی کارساز بر اندیشه های مارشال وارد می نماید. ریکاردو در تحلیل های خود گندم را کالای پایه می گیرد که هم کالای تولیدی (بذر) است و هم کالای مصرفی؛ ولی سرافا با گذار از یک مدل یک کالایی به یک مدل چند کالایی، نتایج تحلیل را تغییر می دهد، مضافا به اینکه مزد حقیقی برای شرایط تکنیکی تعیین نمی شود.
قدیری اصل، باقر، سیر اندیشه های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۶، چاپ نهم ص۷۹۶.
...

جمله سازی با پیرو سرافا

با این وجود، کارهای سرافا، به ویژه تفسیر وی از ریکاردو و تولید کالاهای او به وسیله وسایل (۱۹۶۰)، به عنوان نقطه شروع مکتب نو ریکاردی در دهه ۱۹۶۰ دیده می‌شود.