لغت نامه دهخدا
پورچنگی. [ چ َ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان نازیل بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری خاش و پنجهزارگزی شوسه زاهدان به خاش. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
پورچنگی. [ چ َ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان نازیل بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری خاش و پنجهزارگزی شوسه زاهدان به خاش. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
ده کوچکی در شهرستان زاهدان
💡 آن شنیدستی که در عهد عمر بود چنگی مطربی با کر و فر
💡 چنگی همه از پرده ی عشاق سراید گر نقش نگارین تو بر چنگ نگارد
💡 ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکندهاند در رشتهٔ پیوند ما چنگی زن و بالا بیا
💡 چنگی به هیأت و هست مر تار تار ترا از نالهٔ دل زار آهنگ زیر و بمی
💡 ای ساقی جان آبی بر آتشم از می زن چنگی بکف آر چنگ نائی تو هم آن نی زن
💡 چو دست پیش تو دارد کسی گره گردی ولی به وقت خراش دل آهنین چنگی