پهلوان حسنعلی

لغت نامه دهخدا

پهلوان حسنعلی سلطان. [ پ َ ل َ ح َ س َ ع َ س ُ ] ( اِخ ) رجوع به حسنعلی سلطان... در حبیب السیر چ خیام ( ج 4 صص 295 - 297 ) شود.

جمله سازی با پهلوان حسنعلی

برفتند و دیدند مردی جوان خردمند و با چهرهٔ پهلوان
به پاسخ بدو گفت پس پهلوان کز ایدر شتابم بدان جادوان
چه آمد بدان بیشه آن پهلوان خبر شد بر شاه بوزینگان
چنین گفت پس گیو با پهلوان که ای نازش شهریار و گوان
برفتند پیشش به دو روزه راه چنین پهلوانان و چندین سپاه
یکی کشتی و چند تن ناتوان بجستند و رفتند زی پهلوان