واسطه الکور

لغت نامه دهخدا

( واسطةالکور ) واسطةالکور. [ س ِ طَ تُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) پیش پالان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به واسطه شود.

فرهنگ فارسی

پیش پالان.

جمله سازی با واسطه الکور

💡 گر عقد مملکت نکند واسطه تو را دهر این چنین که هست گسسته نظام باد

💡 پیش سگان کوی تو جان برضا همی دهم جان حسین اگر بود واسطه رضای تو