هنر ناتصویری
ویکی واژه
جمله سازی با هنر ناتصویری
بدو گفت شاهنشه بحر و بر که ای در هنر یادگار پدر
ز لهراسپ دیگر نیاید هنر ز ما بود خواهد جهان سر به سر
بحر هنر منست رشح قلمت ختم هنرم بر کرم و لطف تو شد
گر هنر این است مرگ آرزوست اندرونش زشت و بیرونش نکوست
ور هنری داری و هفتاد عیب دوست نبیند به جز آن یک هنر