همای چهرازاد
جمله سازی با همای چهرازاد
چون تو همایی شرف کار باش کم خور و کم گوی و کمآزار باش
جغدک را چون همای نام نهادی ناید هرگز ز جغد شوم همائی
برافکن پرده از روی همایون که راز از پرده افتادست بیرون
قدمش خاصیت فرّ همایی دارد بر سرِ هر که فکند از سرِ احسان سایه
همای سدره نشین چون تو شست بگشائی ز سهم بال و پر از آشیان فرو ریزد
صید همای دولت تو باد نیکوئی در چشم عدل و داد و بروزیب و فرمژه