هشیاری سنج

فرهنگستان زبان و ادب

{deadman device} [حمل ونقل ریلی] افزاره ای که راهبر با فشار دادن آن نشان می دهد هوشیاری و توانایی کافی برای هدایت قطار را دارد

جمله سازی با هشیاری سنج

💡 به آخرین و سخت‌ترین مرحله جراحی که رسید، سطح هشیاری‌اش کم شد. وی در این باره می‌نویسد:

💡 زاهدا از ما مجو هشیاری و زهد و ورع زانک مست عشق از آنها بس نفور افتاده است

💡 مستی می چو خمار آرد و هشیاری و رنج مست شو مست ولی از لب و لعل ساقی

💡 شیخ شهر از من دیوانه حذر می نکند من که مستم چه حذر میکنم از هشیاری

💡 حفظ سطح هشیاری و تمرکز برای افرادی مانند خلبانان و سایر مشاغل مربوط به ایمنی یا حمل و نقل و … از اهمیت بالایی برخوردار است و آن‌ها اغلب برای حفظ هوشیاری خود با چالش‌هایی مواجه می‌شوند.

💡 مرا چشمش چو مِی می‌داد گفتم با خرد ساکن که اندر مجلس مستان تو هشیاری چه می‌گویی