هتل گذری

فرهنگستان زبان و ادب

[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ گذری

جمله سازی با هتل گذری

نه که تشنهٔ شراب توئیم نه که خستهٔ خراب توئیم چه شود بما نظری کنی سوی خاک ما گذری کنی
تو مست خراب چه دانی که تا چه می گذرد؟ در آن دلی که به شبهای تار می گذری
هیهات که من وصل تو یابم که صبا را پیرامن کوی تو مجال گذری نیست
اما اگر بخواهیم گذری کوتاه نیز بر تاریخ معاصر رودسر بیفکنیم باید این کار را از دوره رضاشاه پهلوی آغاز کنیم.
اما اگر بخواهیم گذری کوتاه نیز بر تاریخ معاصر رودسر بیفکنیم باید این کار را از دوره رضاشاه پهلوی آغاز کنیم.
از حالِ دل ریشم تیر تو خبردار است ز آن روی که او گه گه زاین ره گذری دارد