نمای لحنی کمانی
ویکی واژه
جمله سازی با نمای لحنی کمانی
تو چرخ فتح و کمانی ترا چو آتش تیز عجب نباشد بر چرخ در کمان آتش
شکایت گونهای میکردم از بخت که در بازو کمانی داشتم سخت
به زه کرد و خندان چنین گفت شاه که اینت کمانی چو باید به راه
هرکه را تیر و کمانی بود از غمزه به کف نزند بر دل صاحب نظران تیر خدنگ
می برد قامت خم رو به اجل پیران را این کمانی است که چون تیر سبک جولان است
غمزه عجبتر است که چون تیر میپرد یا ابروی که بهر کمانی نهادهای