منا شده

لغت نامه دهخدا

( مناشدة ) مناشدة. [ م ُ ش َ دَ ]( ع مص ) سوگند بردادن. ( المصادر زوزنی ). سوگند خورانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سوگند دادن کسی را به خدا. نِشاد. ( از ناظم الاطباء ). || با کسی اشعار خواندن. ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

سوگند بردادن. سوگند خورانیدن

جمله سازی با منا شده

از منا بازار آن کعبه اگر آراسته است اندر این کعبه بود بازار حاجات و منا