مقصد محصور

فرهنگستان زبان و ادب

{tourist enclave} [گردشگری و جهانگردی] مقصدی که برای جلوگیری از تعارضات مردم مقیم با گردشگران محدود و مجزا شده است

ویکی واژه

مقصدی که برای جلوگیری از تعارضات مردم مقیم با گردشگران محدود و مجزا شده است.

جمله سازی با مقصد محصور

همیشه تا نتوان کرد حصر دور فلک تو را چو دور فلک باد عمر نا محصور
نه فلک محصور باد اندر حصار دولتت نی غلط گفتم فضای لامکان محصور باد
تا ازل سال کهن برگشته بهر تهنیت جملگی در ساحت سال نوت محصور باد
تمام اين جريانهاى اجتماعى، عاقبت متوكل را مجبور كرد كه امام را به سامرا، مقر حكومتخويش فرا بخواند تا حضرتش را در حيطه مراقبت و اطلاع خويش محصور كند.
محصور ساختن بشر در شئون مادى و حيوانى و سركوب كردن جنبه اى معنوى و روحانى،تخلف از قانون فطرت و سرپيچى از سنت حكيمانه آفرينش است و همان طور كهرسول اكرم فرموده، تخلف از قانون خلقت بدون كيفر نخواهد ماند.
صد و چار است در خبر مذکور لیکن آن را در آن مدان محصور
پلان ارگ به شکل مستطیل می‌باشد که در جهت شرق به غرب کشیده شده‌است. این پلان مستطیل شکل بر روی تپه‌ای واقع شده که توسط شش برج و بارو، محصور گردیده‌است.
جنگل کنیج‌کلا در ۵ کیلومتری جنوب زیرآب قرار گرفته و کنیج در جهت غرب، شمال و جنوب به وسیلهٔ این جنگل‌های زیبا با درختان بلند و کهنسال محصور گردیده است.