قتیل الجن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با قتیل الجن
مردار میرود به حقیقت نزاریا هرکو به تیر عشق چو مجنون قتیل نیست
درکربلا ز خنجر بیداد، شد قتیل صد پاره اوفتاد تنش در صف قتال
مریض شوق نباشد ز درد عشقش باک قتیل عشق نباشد ز تیغ تیزش بیم
درست تا بشناسد قتیل قاتل خود را به زیر تیغ غمت آنقدر مجال ندارد
با او بزی بدولت و با او بمان بعز بد خواهتان ذلیل بداندیشتان قتیل
گردون بانتقام قتیلان روز بدر نگذاشت یکستاره به هفت آسمان من