عود العطاس

لغت نامه دهخدا

عودالعطاس. [ دُل ْ ع ُ ] ( ع اِ مرکب ) نزد بعضی کندش است و نزد جمعی بنچی است. بقدر انگشتی سر او سطبر وطرف دیگر باریک مانند میخی، و تیره رنگ و درونش سفیدو شاخه های گیاه او باریک و انبوه شبیه به گیاه برنجاسف و برگش شبیه به برگ زیتون و قبه او کوچک و شبیه به بابونه و تندبوی و عطسه آرنده. و بیطاران در جراحات دواب استعمال مینمایند. ( از تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

نزد بعضی کندش است ونزد جمعی بنچی است بقدر انگشتی سرا و سطبر و طرف دیگر باریک مانند میخی و تیره رنگ و درونش سفید و شاخه های گیاه او باریک و انبوه شبیه به گیاه بر نجاسف و برگش شبیه ببرگ زیتون و قبه او کوچک و شبیه به بابونه و تندبوی و عطسه آرنده

جمله سازی با عود العطاس

نقیب العطاس آثار بسیاری در زمینه علوم اسلامی به چاپ رسانده‌است که بالغ بر بیش از بیست و پنج کتاب و مقالات متعددی است.
در سوره مباركه احزاب در ذكر نام مبارك پيامبر كه به تعظيم جنابرسول الله صلى اللّه عليه و آله ختم گرديد فرمود: (ان الله و ملائكته يصلوانعلى النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما) كه يثنى عليه بالثناءالجميل و يبجله باعظم التبجيل است كه خود حضرت فرمود بر من يدين نحو صلواتفرستيد كه: (اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم وآل ابراهيم انك حميد مجيد) و امام صادق عليه السلام فرمود: (و الصلواة علىالنبى و آله واجبه فى كل المواطن و عند العطاس و الرياح و غير ذلك ) و نيز ازحضرتش از آيه مذكور سوال شد فرمود: (الصلواة من اللهعزوجل رحمة و من ملائكته تزكيه و من الناس دعاء) و در ثواب صلوات فرمود: (الخروج من الذنوب و الله كهيئه يوم ولدته امه ) . (170)