لغت نامه دهخدا
شیطان بن زهیر. [ ش َ ن ُ ن ُ زُ هََ ] ( اِخ ) ابن کلاب بن ربیعة. جدی جاهلی است. اولاد او بطنی از حنظله، از تمیم، از عدنانیه هستند. و ابن حزم گفته ایشان قبیله ای هستند در کوفه و مسجدی بدیشان منصوب است. ( از الاعلام زرکلی ).
شیطان بن زهیر. [ ش َ ن ُ ن ُ زُ هََ ] ( اِخ ) ابن کلاب بن ربیعة. جدی جاهلی است. اولاد او بطنی از حنظله، از تمیم، از عدنانیه هستند. و ابن حزم گفته ایشان قبیله ای هستند در کوفه و مسجدی بدیشان منصوب است. ( از الاعلام زرکلی ).
💡 شیطان که اصل شر بود کی با ملک هم بر بود حاشا کجا هم سر بود هرگز محق با مبطلی
💡 داد گسترده شود، گرد کند دامن جور باز شیطان به زمین آید باز از پرواز
💡 از یقین تافت سر خود ز شک شیطانی در قفا دست خدایش به قفا محکم زد
💡 خواجه کاری کن که درگیرد چراغ شهرتت حیف دنیا دار و پنهانتر ز شیطان زیستن
💡 عطاالله مهاجرانی کتابی را در ردّ کتاب آیات شیطانی به چاپ رساندهاست.