لغت نامه دهخدا
شرف ریز. [ ش َ رَ ] ( نف مرکب ) برطرف کننده شرافت و افتخار و بزرگی. ( از ناظم الاطباء ).
شرف ریز. [ ش َ رَ ] ( نف مرکب ) برطرف کننده شرافت و افتخار و بزرگی. ( از ناظم الاطباء ).
بر طرف کننده شرافت و افتخار و بزرگی
💡 پیش درش افتادهام بر خاک ره چون بندگان زین باب دیدم در شرف اسباب پیش افتاد را
💡 چون بدانست که یقین چه شرف دارد بداند که یقین سه قسم است: علمالیقین،و عینالیقین، و حقالیقین. علمالیقین در دنیا، و عینالیقین بعد از مرگ، و حقالیقین در وقت نزع.
💡 ای ملک تو کلی که از آن هست به گیتی فخر و شرف و دولت و فتح و ظفر اجزا
💡 در بنیفاطمه،ذات تو مُهر شرف است چون در اعضای نبی، مُهر نبوّت اشرف
💡 او در سریالهایی همچون مسئله شرف و کارادایی به ایفای نقش پرداخته است.
💡 جمال عترت و فخر شرف علی که به علم اگر عدیل علی خوانمش سزا باشد