لغت نامه دهخدا
شاه اجاق. [ اُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه شهرستان بجنورد. دارای 193 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
شاه اجاق. [ اُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه شهرستان بجنورد. دارای 193 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
ده. از دهستان بخش حومه شهرستان بجنورد سکنه ۱۹۳ تن. آب چشمه محصول: غلات و بنشن.
شاه اجاق، روستایی از توابع بخش گرمخان شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی ایران است.
این روستا در دهستان گرمخان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۴۳ نفر ( ۱۰۶خانوار ) بوده است.
💡 اصول کار اجاق خورشیدی جمعآوری پرتوهای مستقیم خورشید در یک نقطه کانونی و افزایش دما در آن نقطه میباشد. امروزه طرحهای متنوعی از این سیستمها وجود دارد که این طرحها در مکانهای مختلفی از جمله آفریقای جنوبی آزمایش شده و به نتایج خوبی نیز رسیدهاند.
💡 خانه اجاق علی آذرپیکان مربوط به دوره پهلوی است و در شهرستان فومن، شهرک تاریخی ماسوله واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۳۱۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
💡 خانههایی که بهمنظور تطابق با تداخلات سرویسهای شهری طراحی شدهاند، معمولاً بهجز سایر مکانیسمهای گرمایش یک اجاق چوبی، یا برق و گرما از سوخت دیزلی یا کپسول گاز نیز دارند.
💡 رایجترین نوع ترکیبی است که در زبانهای مختلف دیدهمیشود. ترکیباتی نظیر اجاقگاز، آبقند، و مانند آن از نمونههای این دسته در زبان فارسی است.
💡 او را ديدم در حالى كه ديگ حريره، روى اجاق آتش مى جوشيد، با انگشت خويش آن ها رابه هم مى زد و مخلوط مى نمود.