سرگردانی قطبی

فرهنگستان زبان و ادب

{polar wandering} [زمین شناسی] جابه جایی درازمدت و کم وبیش منظم قطب های زمین

ویکی واژه

جابه‏جایی درازمدت و کم‏وبیش منظم قطب‌های زمین.

جمله سازی با سرگردانی قطبی

💡 کاری که گیلگمش به به جای سرگردانی باید انجام دهد این است که از خدایان، اربابانش، و مردم، تابعانش، مراقبت نماید.

💡 سر و سرور چو که با تست چه سرگردانی جان اندیشه چو با تست چه اندیشه دری

💡 به خاک راه تو یکسان شدیم و منفعلیم که سجده نیز درین راه سرگردانی بود

💡 این مجموعه تلویزیونی کمدی، درباره سرگردانی‌های مردی است که به جستجوی همسری مناسب است.

💡 شهروندانی که قصد دارند برای نخستین بار در دادگاه علیه شخصی اقامه دعوا کنند، اطلاع ندارند که برای مطرح کردن این دعاوی می‌بایست چه اقداماتی انجام دهند و همین امر موجب سرگردانی آن‌ها در مراجع قضایی و دادگاه‌ها می‌شود.

💡 هرزه گردم چشم سرگردانی از من روشن است بیدلم یک عقده از کار سفر نتوان گشود