سروشی پایه

لغت نامه دهخدا

سروشی پایه. [س ُ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) مرتبه ملک و درجه فرشتگی.( انجمن آرا ) ( آنندراج ). این لغت دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیر شود. بدین صورت صفت مرکب است، و معنی آن که درجه فرشتگی دارد. که پایه فرشتگی دارد.

فرهنگ فارسی

مرتبه ملک و درج. فرشتگی.

جمله سازی با سروشی پایه

سروشی از آن جمله در پیش وصف یکی شیشه ی سرخ بودش به کف
از وصل تو ام به دل سروشی نرسید وز شهد لبت، لبم به نوشی نرسید
دوش از ورایِ سدره سروشی به عقل گفت مستانِ عشق را به جهان برگزیده‌ایم
گم کرده رهم لیک مرا گفت سروشی از جاده مشو دور که ما راهنماییم
تا نپنداری به خود در می تصرف می کنم بر کفم هر دم سروشی می نهد تا می خورم