سروته یکی

لغت نامه دهخدا

سروته یکی. [ س َ رُ ت َه ْ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) که سر و ته آن به یک اندازه است. که بالا و پایین آن در ستبری یکسان است.

فرهنگ فارسی

بیک اندازه بودن بالا و پائین چیزی در ستبری.

جمله سازی با سروته یکی

گیتی سروته مهر چه پنهان چه پدیدار... یک لخت ولی مختلف اطوار
اسـاسـا سـخـنـان تـو سروته ندارد! و محتوا و منطق با ارزشى در آن نيست كه ما بخواهيمپـيـرامـون آن بـيـنـديـشـيـم ! و بـه هـمـيـن دليـل چـيـزى نـيـسـت كـه بـخـواهـيـم آنـرا مـلاكعمل قرار دهيم، بنابراين زياد خود را خسته مكن و به سراغ ديگران برو!
O در كتاب روضه ى كافى آمده؛ خواب ديدن سه نوع است: گاهى بشارت الهى،گاهى ايجاد وحشت از شيطان و گاهى خواب هاى بى سروته وپريشان.(50)