سداد ابی جراب

لغت نامه دهخدا

سداد ابی جراب. [ س ِ دُ اَ ج ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است در جانب فرودین عقبه منی پائین قبور بر جانب راست ِ رونده بطرف منی منسوب به ابوجراب عبداﷲبن محمدبن عبداﷲبن حارث بن امیة اصغر. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

جایگاهی است در جانب فرودین عقبه منی پائین قبور بر جانب راست رونده بطرف منی.

جمله سازی با سداد ابی جراب

# به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش ‍ مسلمين جهانطنين انداز است.
من و شراب و کباب و نوای نغمه ی چنگ تو و صیام و قیام و صلاح و زهد و سداد
ای جان و دل،بجان نظری کن ز روی لطف بی تو نه خواب دارم و نه صبر ونه سداد
گه ره شه را بگیرد بیدق کژرو به ظلم چیست فرزین گشته‌ام گر کژ روم باشد سداد
زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن توفیق و سداد و راستی خواه ای تن
اى باقى سداد و طالب رشاد و سالك طريق ربّ عباد! در اين صحيفه كه با قلم ولايتنگاشته شده و نور و هدايت در آن نقش بسته است،تاءمل نما!