ساحل سرای
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ساحل سرای
پرده خوابش کند در چشم کار بادبان هر که را بر ساحل از دریا نظر افتاده است
کجاست ساحل دریا دلا که هر دم غرقی کجاست آتش غیبی که لحظه لحظه کبابی
بحر عشق است و در او موج خطر بسیارست کس درین لجّه به جز موج به ساحل نرسید
331- licut.ca نام قديمى كوزيكور است كه در ساحل دريا، در كراوا، در جنوب غربى هند مى باشد.
نآمد زورق من در کنار ساحل وصلش به بحر عشق هر چندی که کردم ناخداییها!
کی رهم از ورطه عشقت که خواهد ناخدا غرقه گرداب نه آسوده ساحل مرا