رجل السهم

لغت نامه دهخدا

رجل السهم. [ رِ لُس ْ س َ ] ( ع اِ مرکب ) هر دو طرف تیر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) هر یک از دو طرف تیر.
هر دو طرف تیر

جمله سازی با رجل السهم

💡 اين خوارج همان كسانى هستند كه در در كتابها حديثى از پيامبر درباره آنهانقل شده است كه فرمود: (يخرج قوم... يمرقون من الّدين كما يمرق السهم من الرميّةفاقتلوهم فانّ قتلهم اجر لمن قتلهم يوم القيامة )؛ گروهى از دين بيرون مى روند، مانندبيرون رفتن تير از كمان. آنها را بكشيد زيرا كشتن آنها پاداشى است براى كسانى كهآنها را كشته اند در روز قيامت. (337)