رابعه ٔ قیسیه

لغت نامه دهخدا

رابعه ٔقیسیه. [ ب ِ ع َ ی ِ ق َ سی ی َ ] ( اِخ ) رابعه عدویه دختر اسماعیل است. رجوع به رابعه عدویه شود.

جمله سازی با رابعه ٔ قیسیه

رابعه آنجا مگر بنشسته بود گفت ای غافل کی این در بسته بود
علم زدی بر ماهیه و ز مقدم تو فضای رابعه رشک ریاض رضوان شد
رابعه گفت: اى مالك اشتباه و غلط عظيمى كردى، روزى دهنده من و ايشان آيا يكى نيست ؟
تا به چند از مقام رابعه لاف؟ ای کم ارزن، زنخ مزن به گزاف
رابعه گفتش که تو در خانه آی تا به بینی صانع ای دیوانه رای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس شعر
کس شعر
کریم
کریم
فمبوی
فمبوی
روزگار
روزگار