ذات ارام

لغت نامه دهخدا

( ذات آرام ) ذات آرام. [ ت ُ ] ( اِخ ) نام کوهی است به دیار ضُباب. ( منتهی الارب ). اَکیمةُ دون الحوأب. ( المزهر سیوطی ). اَکمةُ دون الحوأب لبنی ابی بکر. ( المرصع ). و یاقوت در معجم البلدان گوید: کانّه جمع أرم و هو حجارة تنصب کالعلم. اسم جبل بین مکة والمدینة. قال ابومحمد الغندجانی فی شرح قول جامع:
أرقت بذی الاَّرام و هناً و عادنی
عدادالهوی بین العناب و حثیل.
قال ذوالاَّرام حزن ُ به آرام ُ جمعتها عاد علی عهدها. و قال ابوزیاد: و من جبال الضباب ذات آرام، قُنَّة سوداءُ فیها یقول القائل:
خلت ذات آرام و لم تخل عن عصر
و اقفرها من حلّها سالف الدهر
و فاض اللّئآم و الکرام تَغیضوا
فذلک حال الدهر ان کنت لاتدری.

جمله سازی با ذات ارام

در سال ۱۹۹۰ ویرنک رتبهٔ هشتم مسابقات قهرمانی جادهٔ جهان در اوتسونومیا، توچیگی ژاپن را به دست آورد و رئیس تیم حرفه‌ای ارام‌او را تحت تأثیر قرار داد تا قراردادی را به ویرنک پیشنهاد کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز