دیوک فروش

لغت نامه دهخدا

دیوک فروش. [ وَ ف ُ ] ( نف مرکب ) زالوفروش:
دیوک بدست دیوکسان برسپوخت نیش
... را بسان خمره دیوک فروش کرد.سوزنی.

فرهنگ فارسی

زالو فروش.

جمله سازی با دیوک فروش

💡 هزاران دیوکان همراه خر بود شمار از چارده شان بیشر بود

💡 چه دیوک بیامد به تنگ اندرش که از کین زند تیغ را بر سرش

💡 بنابر این دولتی که که دیوک (دیاکو) تأسیس کرده بود - هر چه بوده باشد - هنوز برخلاف آنچه هرودوت گفته‌است دولتی که سراسر خاک ماد را متحد کرده باشد نبود.

💡 بنابر این دولتی که که دیوک (دیاکو) تأسیس کرده بود - هر چه بوده باشد - هنوز برخلاف آنچه هرودوت گفته‌است دولتی که سراسر خاک ماد را متحد کرده باشد نبود.