لغت نامه دهخدا
دیر ابوسویرس. [ دَ رِ اَ س َ رِ ] ( اِخ ) دیری است واقع در ساحل نیل در ناحیه شرق مصر از ناحیه صعید. || نام دیر دیگری به اسیوط منسوب به شخصی. ( از معجم البلدان ).
دیر ابوسویرس. [ دَ رِ اَ س َ رِ ] ( اِخ ) دیری است واقع در ساحل نیل در ناحیه شرق مصر از ناحیه صعید. || نام دیر دیگری به اسیوط منسوب به شخصی. ( از معجم البلدان ).
💡 بی خود به زمین فتاد تا دیر در بی خودی ایستاد تا دیر
💡 ز چشم و روی او در مسجد و دیر هزاران شورش و غوغا است امروز
💡 سرانجام ازان کار سیر آید او اگرچه ز بد سیر دیر آید او
💡 نه ره کعبه بریدم نه در دیر زدم مرغ نگذشته ازین راه که در پیش من است
💡 فرقی نمانده در عمل خوب و زشت ما یکسان شده است کعبه و دیر و کنشت ما
💡 با دد ودام و سباع ووحش و طیر خو کنم چندی در این ویرانه دیر