دژاطلاع رسان
جمله سازی با دژاطلاع رسان
شنیدم که چشمش مسلمان کش است مرا پیش آن نامسلمان رسان
چو دستت نباشد به چیزی رسان چه آن تو باشد چه آن کسان
بگفت: این زمن سوی مصعب رسان بیندیش و پنهانش دار ازکسان
از سفلگان نوال طلب کم کن کایشان دم و بال رسان دارند
ز من خدمت رسان بیش از قیاسش وزین خدمت منه بر سر سپاسش
تو را گفت این نامه تحفهسان به نزدیک سام نریمان رسان