دریا وانیدن

لغت نامه دهخدا

دریا وانیدن. [ دَرْ دَ ] ( مص مرکب ) دریابانیدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آموزاندن. فهماندن. افقاه. افهاء. الحان. ( تاج المصادر بیهقی ). تفهیم. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

دریا بانیدن. فهماندن

جمله سازی با دریا وانیدن

غرقه در دریای عشق و دست و پائی می زنیم تا از این دریا چه آید بر سر ما ای پسر
آراوت نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است.
دریا چو ابر بار دگر آب شد ز شرم چون گشت روشنش که چه پاکیزه گوهرم
ایندلینگ ۳۱٫۴۳ کیلومترمربع مساحت دارد ۴۶۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
سوکورو ۱۲۲٫۱۰ کیلومترمربع مساحت دارد ۱٬۳۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
زماه و دریا گویند شاعران دایم زرای و همت ممدوح چو کنند سخن