خلاصی لبه رو

فرهنگستان زبان و ادب

{flangeway clearance} [حمل ونقل ریلی] فضای خالی بین لبۀ چرخ و ریل که از تـفاضل عـرض خط و عرض چرخ - محور به دست می آید

جمله سازی با خلاصی لبه رو

مریم رجوی معتقد است که «خلاصی از خطر اتمی و تروریسم حکومت ایران در خلاصی از تمامیت آن است.» و «تغییر دموکراتیک و پایان فاشیسم دینی» در ایران «لازمه صلح و دموکراسی و امنیت و ثبات در منطقه است.»
گلرخ ضربه را با وقار و سختی متحمّل می‌شود؛ ولی نقشهٔ ناصر معاصر نمی‌گیرد، زیرا شریکِ بازگشته‌اش و دیگرانی که گلرخ را در همهٔ دوندگی‌هایش دنبال می‌کردند نیز به اندازهٔ او هشیار و چشم به راه بوده‌اند و اینک از راه می‌رسند، و ناصر معاصر از دستِ ایشان خلاصی ندارد.
روزولت در تاریخ سیاست خارجی آمریکا نیز دستاوردهای بی‌سابقه‌ای را به ثبت رساند. وی اجازه تحریک شورش در پاناما را صادر کرد تا از اعتراض‌ها و کارشکنی‌های کلمبیا در کانال پاناما خلاصی یابد. او همچنین با میانجیگری در جنگ روسیه و ژاپن به حفظ توازن قدرت در شرق کمک کرد. همین موضوع باعث شد تا وی اولین آمریکایی باشد که جایزه نوبل را دریافت می‌کند.
خواهی خلاصی از بلا در عشق گم شو عاشقا هر کوشد اندرعشق گم شست از بلا و غصه دست
نیست از ورطه افلاک خلاصی ممکن به شنا موج ز گرداب نیاید بیرون
به یک جرعه ام ساز ازان شیر گیر خلاصی ده از مکر روباه پیر