حسین قلی بختیار

لغت نامه دهخدا

حسین قلی بختیاری. [ ح ُ س َ ق ُ ب َ ] ( اِخ ) یکی از خانهای ایل بختیاری معاصر ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه بوده است. گویند وقتی به مهمانی ظل السلطان به شهر آمده بود. و هنگامیکه با حاکم و جمعی از سران شهر در تالار حکومتی نشسته بودند لری سر و پا برهنه وارد شده، سلام گفت، خان سر برداشت و خشمگین گفت: برای چه به شهر آمده یی ؟ گفت: آمده ام ترا زیارت کنم. خان گفت: احمق ! خر و گاو و گوسفند خود را رها کردن، و چندین فرسخ پیاده به دیدن من آمدن چه ضرورت دارد؟ گفت: ای خان ! خرم توئی، گاوم توئی، گوسفندم توئی... ( یادداشت مؤلف ).

جمله سازی با حسین قلی بختیار

💡 لیکن از راه حسد گردون نمیخواهد که او در جناب حضرت میمونت گردد بختیار

💡 شور بخت آنکس بود کو شاه را جوید خلاف بختیار آنکس بود کو شاه را جوید رضا

💡 تل ماران، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.

💡 زبان مردم شوشتر گویش شوشتری از گویش‌های زبان فارسی است. گویش بختیاری و زبان عربی نیز در میان اقوام مربوط به کار می‌رود.

💡 خسروآباد (کوهرنگ)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.این روستا بیش از ۸۰ خانوار دارد.

💡 شاه عالم را چنو هرگز کجا باشد وزیر در امامت بختیار و در وزارت اختیار

تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز