جمالی صافی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با جمالی صافی
از دور به نظاره توان کرد نگاهی و ز طرف تتق جلوه توان داد جمالی
نسبت جد از جمال تو کمالی یافته است صورت جود از کمال تو جمالی یافته است
از دیدن جمالی کو حسن آفریند بالله یکی نظر کن کاندر نظر چه آید
ای جمالی که سوختگان فراق تو ثنا و مدح تو بر دفتر بینیازی تو بخون حیرت مینویسند.
غرض که پادشهی بر سریر عزت و جاه به من نمود جمالی ز آفتاب انور
شهره شهر شود هر که جمالی دارد کشد آزار خسان هر که کمالی دارد