جذر منطق

لغت نامه دهخدا

جذرمنطق. [ ج َ رِ م ُ طِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب )آن است که چون عدد سالم را در نفس خودش ضرب کنند عددی دیگر سالم پدید آید چنانچه عدد سه که چون سه را در سه ضرب کنند نه حاصل میشود و همچنین عدد چهار که چون چهار را در چهار ضرب کنند شانزده حاصل میشود پس در این هر دو مثال عدد سه و چهار جذر است و عدد نه و شانزده مجذور که هر دو عدد منطق اند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جذر منطق آن است که حقیقت او بزبان توان گفتن. و او را منطوق ٌ به نیز خوانند و مطلق و مفتوح یعنی گشاده، همچون سه نه را و چهار شانزده را. ( التفهیم ص 42 ). و آن آن است که او را جذر صحیح باشد مثل عدد نه چه سه جذر آن است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

جمله سازی با جذر منطق

میان این دو قوم، الفت مقام معنوی دارد دلیل منطق من را، کتاب مثنوی دارد
رابرت لاوسن وات، یکی از شاگردانش، او را در کنار ارسطو، فرگه و گودل به عنوان چهار منطق‌دان برجستهٔ تاریخ معرفی کرده‌است.
لهجهٔ راوی مرا منطق طیر در زبان بر در شاه جم نگین‌، تحفه دعای تازه بین
بشستم دست از گفتن طهارت کردم از منطق حوادث چون پیاپی شد وضوی توبه بشکستم
مفهوم اعتباری منطقی یا معقول ثانی منطقی تصوری‌ست که عروض و اتصافش ذهنیست مانند انسان نوع است. نوع مفهوم منطقیست و و
به سوى من بياييد و به خوى من در آييد كه ميزان قسط منم، منطق صدق منم، معيار حقمنم، مكيال عدل منم.