جبن رطب

لغت نامه دهخدا

جبن رطب. [ ج ُ ب ُ ن ِ رَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) بپارسی پنیر تر گویند و بهترین آن شیرین و لذیذ بود که میل به حلاوت داشته باشد و از شیر معتدل از حیوانی صحیح البدن گرفته باشند، و طبیعت آن سردو تر باشد در سوم. گویند در دوم غذائی فربه کننده باشد و طبع را نرم دارد و منع ورم جراحت کند و دفع مضرت کسی که مرداسنگ خورده باشد لیکن سنگ گرده و مثانه پیدا کند و سده. و مصلح آن عسل باشد یا قند. و صاحب تقویم گوید: مصلح آن زیتون است. ( اختیارات بدیعی ).

فرهنگ فارسی

پنیر تر

جمله سازی با جبن رطب

💡 آيه بعد ترسيم گوياترى از حالت جبن و ترس اين گروه است مى گويد: (آنها بهقدرى وحشت زده شده اند كه بعد از پراكنده شدن احزاب و لشكريان دشمن تصور مىكنند هنوز آنها نرفته اند)! (يحسبون الاحزاب لم يذهبوا).

💡 نازش بدلیری است، نه جبن و نه تهور؛ بالش بود از جود، نه از بخل و نه ز اسراف!

💡 جبن پیدا می‌کند در طبع مرد افراط‌کین ای بسا تیغی‌که آبش را تف آتش ربود

💡 هم از تهور بی فکر کس شود مغلوب هم از تصور با جبن دل شود مضظر

💡 ناحیهٔ جبن (به عربی: مدیریة جبن) یک ناحیه در یمن است که در استان ضالع واقع شده‌است.

💡 در مقابل از صفت منفى ترس، جبن و زبونى به بدى و زشتى نام مى برد و آن راعامل بازدارنده از پيشرفت و تكامل مى داند و خواهان كاهش پيدا كردن اين صفت رذيله ازميان جامعه و امت اسلامى است.

کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز