ثمره الطرفا

لغت نامه دهخدا

( ثمرةالطرفا ) ثمرةالطرفا. [ ث َ م َ رَ تُطْ طَ ]( ع اِ مرکب ) عذبه است و گز مازج نیز گویند. ( اختیارات بدیعی ). بار درخت گز است بزرگتر از عذبه که ثمره ٔأثل باشد و مثلث شکل و گز مازج عبارت از اوست و درافعال مثل ثمرة الاثل است و خالی از حرارت لطیفه و جلای لطیف و تقطیع نیست. ( تحفه حکیم مؤمن ). گزمازوست. ثمرةالکبر. بپارسی بارگز گویند. گرم است در سیوم وخشک است در چهارم چون به سرکه و نمک پرورش دهند سده جگر بگشاید و صلابت سپرز ببرد و طبع را نرم دارد.

فرهنگ فارسی

عذبه است و گز مازج نیز گویند

جمله سازی با ثمره الطرفا

بينوايان رنج مى بردند و ثمره دسترنج آنها بصورت جامهاى شراب، سفره اشراف رارنگين و رنگينتر مى ساخت. بدنهاى استخوانيشان در زير ضربه هاى تازيانه ستماشراف هميشه سياه و كبود بود.
دوم اين كه به پيامبرش ايمان آوريد سپس با سنتش مخالفت كرديد و شريعتش رافراموش نموديد، پس ثمره ايمانتان چيست ؟!
6 ثمره نهايى كارهاى شايسته، رسيدن به بهشت پرطراوت و حوريان زيباى بهشت است. در برخى روايات مربوط به آن حضرت آمده است كه:
گفت: هر درختی را ثمره‌ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.
غرض آن كه، شناخت نفس از طريق علم حضورى شدنى است و علم حضورى عين معلوم است و معلوم خارجى عين ربط به خداوند. پس علم حضورى به معلوم نفس عين ربط به علم حضورى به خداوند سبحان است و ثمره اى مهم تر از شناخت خداوند نيست.