فرهنگستان زبان و ادب
{allelic complementation} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] ایجاد یک رخ نمود تقریباً طبیعی در یک موجود زنده با دو دگرۀ جهش یافتۀ مختلف در وضعیت ترانس/ تراسو
{allelic complementation} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] ایجاد یک رخ نمود تقریباً طبیعی در یک موجود زنده با دو دگرۀ جهش یافتۀ مختلف در وضعیت ترانس/ تراسو
💡 تا شود تکمیل عالم از رواج علم و حکمت از ره علم و ادب در مشرق حکمت درآمد
💡 دیگر اثر به یادماندنی دیوید لین فیلم (گذرگاهی به هند) بود که کارنامهٔ هنری او را تکمیل کرد.
💡 سلطان محمد خدابنده، برادر او، که در این سالها در عراق حکومت میکرد، کارهای او را تکمیل کرد.
💡 مه که ز حد بگذرد پذیرد نقصان آن مه تکمیل شد چو بگذشت از حد
💡 بتوحید ار شود فانی مکان بود امکانی کمال لا مکان تکمیل خواهد کرد نقصانش
💡 تکمیل خط لولهٔ انتقال آب از سد کلان به شهر و معضل ترافیک و حمل و نقل از مشکلات ملایر در حوزه مدیریت شهری میباشند.