فرهنگستان زبان و ادب
{rete mirabile} [اقیانوس شناسی، جانور شناسی] شبکۀ پیچیده ای از مویرگ های خونی ماهیان که جریان خون در آن ممکن است خلاف جریان عمومی خون در بدن باشد
{rete mirabile} [اقیانوس شناسی، جانور شناسی] شبکۀ پیچیده ای از مویرگ های خونی ماهیان که جریان خون در آن ممکن است خلاف جریان عمومی خون در بدن باشد
💡 دیده ای کز شش جهت رویت نبیند آشکار خود شگفت آید مرا کان دیده بینائی کند
💡 این درد سینه سوز، که در جان اوحدیست از تن شگفت نیست که لاغر شود مرا
💡 کنون که باز رسید از همه شگفتترست که بود با مَلَکالْموت چند گاه به هم
💡 شگفت نیست که آبست تیغ او بی شک به آب باشد ویران جهان و آبادان
💡 شگفت از تو اى پرخاشگر! كه من تو را به همدمى رامشگران و نوشيدن شراب و شادمانى فرا مى خوانم، ولى تو سركشى مى كنى !
💡 از فیلمهایی که وی در آن نقش داشته است میتوان به یک زن شگفتانگیز اشاره کرد.