تنگ زهره

لغت نامه دهخدا

تنگ زهره. [ ت َ زَ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) دل شکسته و مأیوس و ناامید. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دل شکسته و مایوس و ناامید.

جمله سازی با تنگ زهره

جمعیت شهر زهره در حدود ۱۵ هزار نفر است که از اهل سنت و مالکی مذهب هستند. شغل مردم کشاورزی و صناعت است.
مشتری در طالعت با زهره دایم همبرست زان که او در حال سعد و خرمی همراه تست
چون متاع دین و دل آماده دیدم لاجرم مشتری گشتم مه زهره جبین خویش را
گذر زهره یا گذر ناهید به پدیدهٔ عبور سیارهٔ زهره از مقابل قرص خورشید (از دید زمین) گفته می‌شود.
زهره دارای هواکره است. هواکرهٔ ضخیم و غلیظ آن موجب می‌شود که دیدن سطح آن به سادگی، ممکن نباشد.
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم